اگر ترانه ی عشق است با خلوص بخوانم
وگرفسانه ی زهداست هرکه خواست بگویم
گلایه های دل دردمند باده کشان را
به میفروش که فارغ از ادعاست بگویم
پیام سوته دلی را که بار خاطرش افزود
به گوش گل به ترنم بدون کاست بگویم
رموز تشنگی لاله های باغ جنون را
به عاشقی که دلش دشت کربلاست بگویم
قرار اول عشق است تا رها شوم از خود
به پیر میکده لبیک اگر بناست بگویم
حدیث قدسی بیگانگی ز هر دو جهان را
به هر که با سخن عشق آشناست بگویم
از شاعر معاصر عباس خوش عمل کاشانی